دیومرگدیو مرگ

 

دگر بس است، به جای آنکه در توصیفات این کتاب قلم فرسایی کنم

 فقط چند جمله از این کتاب را می آورم تا خواننده خود قضاوت کند به

 طور مثال در فرگرد هشتم(بند11تا13) در آنجا که سخن از تطهیرمرده کش ها و حمالان مرده به میان می آید ُُُُُاهورامزدامیگوید:مزداپرستان ،برای آنان شاش(ادرار)بیاورند تا مرده کش ها باآن غسل کنند و تن و سر و موهای خویش را بشویند باردیگر زرتشت سؤال میکند، ای دادار گیتی استومند،ای اشو:ای اهورا مزدا ،ای مقدس،این شاشها از چه کسانی باشد؟از چارپایان کوچک یا اسبان و ستوران یا از مردان یا از زنان؟آنگاه اهورامزدا گفت:از چار پایان کوچک یا از ستوران،نه از مردان نه از زنان،مگر آن زن و مردی که ابر هستند ، مرد خویتودث، و زن خویتودث{آنان که با اعضای خانواده ی خود ازدواج کرده اند}(چرا که اهریمن و دیوان به آن راهی ندارند) آنان شاشها را می شاشند که از آن مرده کشها تن و روی خود را بشویند