زرتشتیان وام گیر غرب و محققین غربی(5)
مبلغ مسیحی و باورهای پارسیان
اینک به معرفی یک مبلّغ مسیحی می پردازم که تلاشش برای ترویج مسیحیت در بین پارسیان(زرتشتیان) به تجدید نظر پارسیان در دین خویش انجامید
منبع: کتاب زرتشتیان ،باورها و آداب دینی آنها
مبلغ مسیحی و باورهای پارسیان
اینک به معرفی یک مبلّغ مسیحی می پردازم که تلاشش برای ترویج مسیحیت در بین پارسیان(زرتشتیان) به تجدید نظر پارسیان در دین خویش انجامید
منبع: کتاب زرتشتیان ،باورها و آداب دینی آنها
مقدمه دوّم:اواسط سده هجدهم میلادی
منبع :کتاب زرتشتیان باورها وآداب دینی آنها

به سال1834م. حکومت بریتانیا دارایی های کمپانی هند شرقی را مصادره کرد و حاکم بخش عمده ای از هند شد. در زمینۀ مسایل دینی ، مدارس بریتانیا از جمله مدرسۀ عالی اِلفینستن ، سیاست تبلیغ و تعلیم مستقیم دین خود را نداشتند ، بلکه از رهگذر آموزش زبان انگلیسی ، لاجرم دانش آموزان را در تماس با عقاید مسیحی قرار می دادند و این در حالی بود که دانش غربی با بسیاری از عقاید سنتی هندی و زرتشتی تباین داشت.شاید پسران پارسی ابتدا از این ضربه استعماری ناآگاه بودند.
بزودی بیان می کنیم که بیشترین اصلاحگران اولیه دین زرتشتی ، از همین بنیاد اِلفینستن بیرون آمدند
اگر چه سخن در باب تحولات گاهشماری زرتشتی و اصلاحاتی که صورت گرفته بسیار است ، و تازه می خواستم از جدال پارسیان سنتی « رسمی »ها ( و یا به صورت عام تر ، شارشایی ها یا شنشایی ها ) با اصلاح طلبان بر سر تغییرات گاهشماری برای شما گرامیان پارسی سخن برانم و اطالۀ کلام نمایم و لیکن مطالبی است که نگفتن و سکوت در آن مرا آزرده خاطر می کند و گرامیان پارسی را به جهل می کشاند پس بر آن شدم تا لحن کلام را عوض کنم ؛ و واقعیاتی را که یافته ام بازگو کنم
به حتم تا به حال زیاد شنیده اید که می گویند: سخن از تحقیقات محققین غربی به میان نیاورید ؛ آنها روح کلام زرتشت را نمی شناسند ، و درک یکتا پرستی زرتشتی برایشان دشوار است ؛ آنها حقیقت یکتا پرستی را نچشیده اند ؛ آنها تنگ نظر اند ؛ آنان به منافع خویش می نگرند و...
اما یافتۀ من چیز دیگر است و آن این است : « زرتشتیان دانش آموختگان انگلیس» یا بگونه ای وسیعتر « زرتشتیان وام گیر غرب و محققین غربی »
در ضمن من قصد ناراحت کردن هیچ یک از دوستان زرتشتی و پارسی خویش را ندارم ؛ امَا اگر واقعیت چیز دیگری است بگویید تا من نیز به آن تمسک جسته و حقیقت را در یابم
در اوایل سدۀ بیستم میلادی "خورشید جی کاما " گرفتار دردسر گاهشماری ای بود که جامعۀ وی را منقسم کرده بود . وی متقاعد شده بود که چون گاهشماری زرتشتی باید هماهنگ با فصل ها مانده باشد ، فقط ممکن است اساساً نوعی گاهشماری گریگوری بوده باشد . وی تصور کرد در آشفتگی های تاریخ روزگاران قدیم ، از إعمال کبیسۀ یک روز در هر چهار سال ، غفلت کرده بودند . بر این اساس به سال ۱۹۰۶م. " انجمن سالِ فصلی ِ زرتشتی" بنیاد یافت که هدفش ترغیب کل جامعه به پذیرش چنین گاهشماری ای ، با نوروز بهاری ثابت و یک روز افزوده در هر چهار سال بود. ولی شمار اعضای این انجمن ، که خود را "فصلی ها" می نا میدند ، به کندی افزایش یافت.